
رهبر معظم انقلاب در شهریور ماه سال ۱۳۶۵ و در مقام ریاست جمهوری کشورمان با حضور در هشتمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهد که در هراره پایتخت کشور زیمبابوه برگزار شد، در یک سخنرانی طولانی که بارها مورد تشویق حضار قرار گرفت، سخنان مبسوط و مفصلی را بیان کردند که با استقبال بسیاری از سران و شخصیتهای کشورهای حاضر روبرو شد.
ایشان در بخشی از سخنان خود با اشاره جنگ تحمیلی علیه کشورمان، به توصیف بخشی از جنایات وحشیانه اذناب صدام در ایران پرداختند، که در ادامه آمده است.
آقای رئیس!
داستان اسفانگیز جنگ در این چند جمله قابل خلاصه شدن است و نه عمق جنایات و تجاوزات رژیم عراق قابل اندازه گیری؛ هیچ اصل و معیار بینالمللی و یا بررسی کارشناسی و هیچ زبان و قلم آشنا به احساسات بشری قادر نیست حتی در یک مورد میزان اندوه مادرانی را در آخرین لحظات حیات در حالی که دختربچههای مورد تجاوز قرارگرفتهشان را برای آخرین وداع قبل از زنده بگور شدن دست جمعی در آغوش میکشیدند بیان کند. انبوه استخوانهای کشف شده از گورهای دسته جمعی در هویزه و بستان و نالههای هزاران کودکی که بعد از حملات هوایی و موشکی در بالین اجساد پدران ومادران خود در ویرانههای دزفول و بهبهان و مریوان و دهها شهر دیگر خون گریستند، همه از عمق فاجعه حکایت می کند تا این که به محض آزادی خرمشهر و شکست مفتضحانه نیروهای اشغالگر، رژیم عراق ناگهان تغییر ماهیت داد و یک مرتبه صلحدوست شد! ملاحظه اسناد جنگ نشان میدهد که جنایات ضد بشری و نقض ابتداییترین اصول انسانی پس از آن نیز همچنان ادامه یافته بلکه تشدید شده است. برخی از اسناد آن جنایات در بیمارستانهای اروپا موجود است و به عقیده بسیاری از مراجع بینالمللی برای هیتلر و چنگیز آبرو خریده است.
آقای رئیس!
اگر صدها میلیارد خسارات مادی دو کشور را بر این فجایع اضافه کنیم، اگر ضرر ناشی از فوت فرصتهای سازندگی برای هر دو ملت را بر این مجموعه بیافزاییم، به این نتیجه تکان دهنده میرسیم که هیچ انسان آزادهای نمیتواند در مواجهه با آن بیطرف بماند. ظلمی عظیم در معیار تاریخی واقع شده است. تاریخ میگوید هرگاه جنگ افروزی و تجاوزات بینالمللی مورد مجازات قرار نگرفته و عدالت تأمین نشده باشد ریشههای جنگ به انتظار لحظه مساعد برای بروز مجدد زنده میماند. بدون تأمین عدالت، بدون رفع ظلم و بدون نابود کردن ذهنیتهای تجاوزگر، دعوت از ظالم و مظلوم برای همزیستی مسالمتآمیز معنایی جز به رسمیت شناختن ظلم و کمک به استمرار آن ندارد. اگر جمهوری اسلامی ایران راهی برای جبران میلیاردها دلار خسارت جنگ بیاید، جان از دست رفته بهترین فرزندان کشور ما و فرصتهای از دست رفته سازندگی در بهترین سالهای انقلاب چگونه قابل جبران خواهد بود؟ برخی می گویند تنها یک اشتباه درباره نیروی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بود که عراق را به شروع جنگ تشویق کرد و اکنون که جمهوری اسلامی ایران قدرت خود را نشان داده این اشتباه محاسبه دیگر صورت نخواهد گرفت. این تحلیل به یک شوخی بیشتر شبیه است زیرا آنچه برای امنیت ملی هر کشور اهمیت دارد، وجود استعداد تجاوزگری و سلطه جویی در آن سوی مرزها است وگرنه اشتباه محاسبه در هر مکان و هر لحظه امکان وقوع دارد. از مانی که رژیم عراق به یک کودتا روی کار آمده تاکنون نه تنها جمهوری اسلامی ایران بلکه اکثر کشورهای منطقه لحظهای از تجاوزات آن در امان نبودهاند.
آقای رئیس!
جنگ متجاوزانه ناشی از هرکس و یا هر انگیزه، همه جا بهطور یکسان در خور سرزنش است، پس جنگ افروزی مستقیم امپریالیسم همان قدر منفور است که تجاوزگری عوامل دست نشانده آن، آیا در حالی که هر جرم کوچک مشخصی همواره مستوجب مجازات است، میتوان پذیرفت که جنایت عظیم بینالمللی بیمجازات بماند.
آیا وجدان جامعه جهانی میپذیرد که رژیم متجاوز صدها میلیارد دلار ثروت دو کشور در حال توسعه را به آتش کشد و دهها هزارنفر مرد و زن و کودک را به قتل رساند، بزرگترین تشنجها را در مهم ترین مناطق استراتژیک دنیا ایجاد کند، اکثر مقررات مهم بینالمللی را نقض کند و سپس هنگامی که به کفاره این همه جنایت در آستانه سقوط قرار گرفت، ادعای صلح خواهی کند و در مجامع جهانی شعور و آگاهی نمایندگان کشورها را به مسخره گیرد؟ آیا می توان باور کرد که تاریخ قراردادی است و برحسب اقتضای روز و علایق قدرتهای میتوان آن را از نو نوشت؟ جنگ چگونه آغاز شد. به نظر می رسد بعضیها پیشنهادهای سازندهای برای تغییر تاریخ و سرگذشت جنگ دارند. این پیشنهادها هرقدر سازنده باشد، نمیتواند ما را در متقاعد ساختن پدران و مادران داغدار و فرزندان یتیم ایرانی کمک کند که از دست دادن عزیزانشان وهم و خیال بوده است. از زمان شروع جنگ توسط عراق تاکنون یک نسل گذشته است ما تاریخ و فجایع نو را به چشم دیده و با پوست و رگ خود لمس کردهایم و مشکل است که بتوانیم خود را فریب دهیم. کسانی که معتقد به قراردادی بودن واقعیات هستند بهتر است تحریف تاریخ را از جای دیگر آغاز کنند، از حوادث متعلق به نسلهای گذشته، آنها میتوانند درباره صلح دوستی، نوعپروری و سازندگیهای هیتلر و چنگیز قلمفرسایی و سخنرانی کنند.
آقای رئیس!
بنا بر تکلیف اسلامی و ملی خود و نیز بنابر اصول اولین جنبش، جمهوری اسلامی ایران موظف است رژیم جنگ افروز عراق را به مجازات رساند. البته خسارات معنوی وارد به هر دو ملت ایران و عراق بحدی است که جبران آن یقیناً غیرممکن است. همچنین با توجه به نقض مستمر کلیه مقررات بینالمللی از سوی رژیمی که کمترین اهمیتی برای مهمترین تعهدات خود قائل نیست، هیچ تضمین بینالمللی برای جلوگیری از تجاوز مجدد عراق بخاک جمهوری اسلامی ایران نمیتواند واقعی باشد. در نتیجه عراق یعنی شروع کننده جنگ مسئولیت ادامه آن را نیز بعهده دارد. ناتوانی مجامع و مراجع بینالمللی در برخورد قاطع با مسئله جنگ، خود جز علل مهم ادامه جنگ بحساب میآید.
در حالی که دو دوره از ریاست جنبش سپری شده، جنگ تحمیلی هنوز به پایان عادلانه نرسیده است یعنی نظام موجود بینالمللی نتوانسته با جنگ برخوردی اصولی، عملی و واقع بینانه داشته باشد. مشکل اساسی که از آن نشأت می گیرد راهحلهای پیشنهادی مجامع بینالمللی و کشورهای علاقمند به برقراری صلح فاقد توجه و عنایت لازم به عنصر عدالت بوده، در آن هنگان که عراق در موضع قدرت قرار داشت مجامع بینالمللی و کشورهای جهان اقدامی برای جلوگیری از تجاوز و استقرار صلح نکردند ولی اکنون که در اثر مقابله شجاعانه رزمندگان سرنوشت جنگ تغییر یافته و رژیم عراق به شکست قطعی تهدید میشود، از هر سو ندای صلح سر میدهند.
امروز برای ما ثابت شده که هدف بسیاری از واسطهها، فقط نجات متجاوز است و نه نیل به صلح و عدالت؛ لاجرم بار تأمین عدالت که یک مسئولیت بینالمللی در قبال هر نوع تجاوز است، در تمام دوره جنگ برعهده جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.
یکی از مشکلات ما متأسفانه ناشی از دوگانگی معیار قضاوت در برخورد با اصل مسئله جنگ بوده است مثلا در حالی که طبق اعلامیه ۱۹۴۲ متفقین در لندن، تعیین هیتلر بعنوان جنایتگار جنگی از مهمترین اهداف ادامه جنگ شمرده شده که خود یک سابقه حقیقی در این خصوص است، نسبت به اعمال مشابه عراق در طول جنگ قضاوت و تصمیم مشابه معمول نگردیده است.
متأسفانه همین دوگانگی معیار قضاوت در مواضع برخی از کشورهای غیرمتعهد هم مشاهده شده است.